یادداشت سوم...
یک هنرجو |
شنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۸، ۱۲:۳۹ ب.ظ |
۰ نظر
همیشه واسه خودم تصور میکنم که یه گالری هنری دارم.
توش پر از کارای دستی و نقاشی های قشنگه واسه فروش. خودمم یه گوشه نشستم و کارای جدید انجام میدم.
حالا نمیگم چه تصویری ازش دارم و چه شکلبه. آخه میگن برنامه هاتونو به کسی نگین!
منم نمیگم.
ولی خدایا چرا من پول ندارم که به آرزوم برسم آخه؟؟؟؟؟
پول بده خب! :\
فکر میدی، آرزو میدی خب خرجشم برسون! خشک و خالی به چه دردی میخوره؟
والااااا...
- ۹۸/۰۶/۰۹