قلمدوش

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۸ ثبت شده است

یادداشت بیست و هشتم.. نقاش کوچولو 2..

یک هنرجو | يكشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۸، ۰۷:۲۸ ب.ظ | ۰ نظر

5 سالشه.. اسمش دلسا ست.

خیلی خوشگل نقاشی هاشو رنگ میکنه.. و خیلی هم شیرین زبونه.. لهجه ترکی داره با چشمای سبز آبی..

یه روز واسش نقاشی کشیدم که رنگ کنه.. یه کم بیسکوییت گذاشتم وسط که بخورن. 

یه نفس عمیق کشیدم.. دلسا یه نگاه به من کرد و با لهجه ترکیش گفت: خسته شدی؟.. یه کم استراحت کن!

- مرسی عزیزم که اینقدر مهربونی!

چند دقیقه بعد یدونه بیسکوییت برداشت و گاز زد. ولی نمیدونست اون تیکه دیگه ش رو کجا بذاره.

  • یک هنرجو

یادداشت بیست و هفتم.. نقاش های کوچولو..

یک هنرجو | شنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۸، ۰۸:۵۸ ق.ظ | ۱ نظر

این بار نوبت من شد که واسش یه طرح شابلون بکشم. باید با شابلون پرنده یه طرح میزدم.

مدلهایی که کشیده بودم رو باز کردم و یکی رو انتخاب کردم. یه پرنده روی یه گنبد. حس خوبی داشت.

وقتی مدل رو به لیلا نشون داده بودم یاد کارتون کلاغی افتاد که روی گنبدها میچرخید و پرهاشو نقاشی میکرد!

اتفاقا منم به یادش افتاده بودم.

خلاصه دفتر نقاشیه امیرحسین رو کشیدم جلوم و شروع کردم. 

اولین گنبد رو که کشیدم گفت:  خاله! این چیه؟

- چی چیه خاله؟

به یکی از گنبدها اشاره کرد: این!

- این گنبده خاله

- گنبد چیه؟

با خودم گفتم: حالا من چجوری بهچه کلاس اولی حالی کنم گنبد چیه؟ اصلا مگه میشه ندونه؟ باید بهش نشونه بدم.

  • یک هنرجو